Thursday 27 October 2016

سعید اصغر بروجردی طوسی

سعید اصغر بروجردی طوسی

قربان خاک پای جواهر آسا

مانده ایم حیران که این یکی‌ را چگونه راپورت کنیم ?!!، حاجی خان آقا سیعد طوسی از جان نثاران که به تواتر به اندرونی همایونی تردد مینماید به تهمت ناحق دچار شده و وصله‌ای ناچسب خورده است که حین معلمی به اغفال اطفال هم مشغول بوده  است.عدلیه همایونی نیز از همین حالا پیش گویی کرده است که اتهام ایشان تهمتی بیش نیست.
فدایت گردم هیچ کس این همه کرامت نداشت که عدلیه همایونی داشت،چه اگر ملوممان گردد که این تهمت راست است لاجرم باید ایشان را مقر بیاوریم که در اندرونی همایونی چه دست گلی‌ به آب دادند؟ عجالتا ایشان تا همینجا  نزد رعیت به شهرت اصغر بروجردی رسیده است
کرور کرور شکر که این یکی‌ به تاسی‌ از آن یکی‌، اطفال را سر به نیست نکرد
 :از حوالی گذر لوطی صالح میگذاشتیم که یکی‌ از تیزی داران محله که سبیل تاب میداد عرض کرد
میان ایشان با اصغر بروجردی توفیر بسیار است هر چند که هر دو فروشنده هستند ولی‌ آن یکی‌ بامیه می‌فروخت و اطفال 
 .  را اغفال مینمود ایشان زیر سایه حکومت فخیمه دین میفروشند 
‌دویّم اینکه وظیفه سر به نیست کردن شاکیان را هم عدلیه همایونی به عهده دارند. 
سیوم: آن یکی‌ بیسواد بود‌و‌ جاهل،این یکی‌ با سواد است و معلم
آن یکی‌ کور است و از راه اوفتاد
وین دو چشمش بود‌و‌ در چاه اوفتاد 

قربانت گردم حیف از این همه مملکت داری مشعشع مفتی  
جان نثار
تلقرافچی 

Monday 17 October 2016

*سنگی‌ بر گوری*

*سنگی‌ بر گوری*

فدایت گردم .
 از گوشه‌ و کنار  مملکت راپرتهایی  به دستمان می‌رسد که مانده ایم حیران   باید  از خواندنشان بخندیم یا گریه کنیم.
معذلک چندیست که جان نثاران ادای کفتار‌ها را در می‌آو‌رند که  در شبهای تار در نهایت رشادت سنگ قبر منور الفکر و مشاهیر مرحوم شده  را در گورستانها کنف یکن میکنند ،پنداشتی دیگر قنسول خانه‌ای سالم باقی‌ نمانده است لاجرم از بیکاری به گور کنی مشغول شده اند  .
قربانت گردم .حکماً این واقعه از دو جهت میمون است.
 اول اینکه این جان نثاران با شکستن سنگ قبرها  به تاسی‌ از مرحوم آقا شیخ صادق خلخالی جنت مکان خلد آشیان   که رسم گور ویران کنی‌ را از سنوات ماضیه در ممالک محروسه باب کردند ایشان را در گور شاد میکنند .حکماً ایشان پدر گور کنی معاصر میباشند.
‌دویّم اینکه منورلفکر جماعت حساب کار دستش میاید که قبل  از ملک الموت باید از جان نثارن اندرونی  خوف کنند که  نه در حیات و نه  در مماتشان نمی‌گذارند  آب خوش از گلویشان پایین  برود  ،مگر آنکه  به کسوت جان نثاری در آیند   وگرنه  ((سنگی‌  بر گوری)) از ایشان  باقی‌ نخواهد ماند .
از گورستان چهل تن‌  ر‌ه سپار  شاه عبدالعظیم  شدیم که  یکی‌ از مرده شوی‌های گورستان راهمان را بست و عرض کرد: شیپور از سر گشادش میزنید فی‌الواقع منورلفکر و مشاهیر بر روی آثارشان زندگی‌ میکنند نه روی سنگ قبرشان.
فدایت گردم جسارتاً. مرده شوی این مرده شوی را ببرد که این همه دلیری جان نثاران را اینگونه بی‌ مقدار کرد.

فدوی
تلقرافچی

Monday 10 October 2016

جرم بی‌پولی در حکومت فخیمه

جرم بی‌پولی در حکومت فخیمه

فدایت گردم .
  راپرتهایی  در تواتر  است که راست دروغش معلوم مان نشد!!  اینکه محصلین مدرسه‌ای در مختار آباد کرمان به جرم تنگدستی   از  مدیر دبستان تازیانه خورده اند و از مدرسه اخراج شده اند .
قربانت گردم. شما مکدر نشوید  مملکت زیر سایه همایونی از عدل و داد لبریز است .
یحتمل عدلیه همایونی فلفور حکم تازیانه این اطفال  را تحریر خواهد کرد  تا این  تازیانه خوردن با حکم عدلیه مشروع  باشد حکم جاسوسی و براندازی هم که نقل و نبات دم دستمان است.حال که اطفال محصل  فقیر به جرم بی‌ پولی‌ تازیانه خوردند تنشان  گرم میشود، برای خودشان هم خوب است که  وقتی‌ بزرگ شدند عادت میکنند به حبس و چوب فلک و کهریزک  تا برسیم به طناب دار.
از عمارت کلاه فرنگی‌ به سمت باغ شاه میامدیم که فقیری دامن کمرچین مان را گرفت عرض کرد: عجالتا حاکم پیزوری شامات بشار ال اسد به پول ما و بچه‌های ما جهت گوشت دم توپ بیشتر از خود ما احتیاج دارد.مملکت داری یعنی‌ همین که مواجب ایشان را ما میدهیم  تازیانه ش را هم بچه‌هایمان میخورند.   
رعیت باید این  مملکت داری را دوای چشم کند.
قربانت گردم این فقیر کارش از تازیانه و ترکه آلبالو گذشته و طناب دار لازم داشت تا حکم عدلیه چه باشد؟.
جان نثار ذات اقدس همایونی

تلقرافچی