قربانت گردم
پنداشتی این نحسی دویّم خرداد بنا ندارد دامن کمر چین ما را رها کند. عجالتا راپورتها به تواتر به درب خانه رسیده است که چه میخواستیم و چه شد؟ که قاندیدهای ما چگونه از ۲ مجلس پیزوری مضمحل شدند ،دو تن از تاجران مجلس عصا داران خبرگان حاجی آقا مصباح شکر دوست شکر خور و حاجی آقا یزدی لاستیک اسلطنه از بهشت مجلس پیزوری جا ماندند ،تازه جخ حاجی آقا جنتی دربان بهشت مجلسین نیز کم مانده بود که پشت در جا بماند .
علیایحال اوضاع مجلس شورا هم بهتر از مجلس عصا داران خبرگان نشد.
فدایت گردم حاجی آقا تقی مصباح و محمد یزدی عرض کرده اند: ما رای نیاوردیم به این جهت بود که که عجالتا رعیت گوشش به دهان مبارک قبله عالم است اینکه هرچه قبله عالم امر کنند رعیت عکس آن عمل میکند، لذا تمنا کرده اند ۸ سال بعد قبله عالم از این دو قاندید تاجر مجلس عصا دارن حمایت نکنند، بیت.
دشمن دانا بلندت میکند
بر زمینت میزند نادان دوست
در حالی که این دو جان نثار تسکرههایشان دستشان بود و به سمت قنسول خانه رؤس میرفتند پرسیدیم کجا به سلامتی؟ با چشمی گریان عرض کردند :موزه سنت پطرزبورغ و آرمیتاژ ما را استخدام کرده است جهت ایستادن کنار اشیائ باستانی.
فدایت گردم راپورت دیگر اینکه ابرام سگ سبیل یکی دیگر از تیزی داران بزم آقا بذر پاش و حاجی آقا حداد عادل سخت مکدر بود که حضورشان در کنار لاتهایی چون آقا حمید رسایی و کوچک زاده در بزم انتخاباتی جان نثاران چرخ پنجم گاری بود. چه هر آینه کریم شیرهای و شیخ شیپور قاندید بودند اکنون از آقا حداد و بذر پاش بیشتر رای داشتند چون ایندو باعث تکدّر خاطرند آن دو باعث انبساط خاطر، یا اینکه اگر قبله عالم لیست قاندیدهای رعیت را به جای انگلیس به لیست اصغر قاتل منتسب میفرمودند ممکن بود رعیت خوف کند به آنان رای ندهد. حال دیگر کار از کار گذشته است . مصرع
این سبو بشکست و آن پیمانهٔ ریخت.
فدوی
تلقرافچی